IENF-359: - اګر من یک خواهر زیبا داشتم که به من رحم می کرد که سای ندارم ، ران های برهنه با وعده "فقط مالش آن" ، این برای یکدیګر خیلی خوب احساس می شد و ماکو سخت بود! - Slippery raw inserting! "چی!؟ آیا تاسو دننه یاست؟" - اما من نمی توانم متوقف شوم و مهبل شلیک کنم! (آی این ایف - ۳۵۹)
- If I had a beautiful sister who pityed me for not having Sae, bare thighs with the promise of "just rubbing it", it felt too good for each other and Mako was squeamish! - Slippery raw insertion! "What!? Are you in?" - But I can't stop and vaginal shot! (IENF-359)