من یه زن زعفرانی هستم من پرستار هستم ما برای اولین بار در دو ماه گذشته ملاقات کرد. به طور کلی ، او یک دختر ساده است ، اما اگر شما نگاه از نزدیک ، او به نظر می رسد در گوشه ای از کلاس مدرسه باشد. - از آنجا که ما در حال انباشته شدن یکدیگر ، ما بلافاصله به یک هتل عشق رفت ، و بلافاصله اندازه گیری نشده جی ه کو. من نمی توانم احساس لبخند خجالتی را تحمل کنم. -اون گفت، براي اولين بار تو زندگي اش بلعيد . اون آدم نازي هست