روی تاتسویا را با دست های خودش بزرگ کرد و تاتسویا را به دانشگاه فرستاد و قبل از اینکه این را بفهمد، در حال فارغ التحصیلی از کالج بود و به او پیشنهاد کار در صنعت املاک و مستغلات داده شد. این پایان بچه دار شدن است. وقتی به آن فکر کردم، احساس کردم که یک سوراخ در قلبم دارم. وقتی بهار بیاید، تاتسویا به تنهایی در توکیو زندگی خواهد کرد. احساس تنها بودن ميکنم