"کوکونا" یک همسر جوان است که با شوهرش "ماکوتا" در یک شهر خاص در نزدیکی توکیو زندگی می کند. من یک زندگی راحت داشتم، اما یک مشکل داشتم. - این چیزی است که من می خواهم یک فرزند داشته باشم، اما شوهرم اصلاً نمی خواهد این کار را انجام دهد. در نتیجه، "کوکونا" که هر روز نا امید می شد، هر روز را به طور بیهوده ای در خودورفتگی به سر می برد. یک روز، او در سراسر رئیس محله "سوگیورا" و دوستان خود را که با داشتن یک حزب نوشیدن می آید. من فقط آنها را در مورد مشکلات من گفت...