- سارینا، که به اتهام یک رمان نویس سالخورده احساسی به او داده شده بود. سارینا که از خانه این رمان نویس دیدن کرده و در آنجا تنها بود، از هیجان زده شد که در حین خواندن نسخه خطی که اتفاقاً دیده بود، هرگز تجربه نکرده بود. دست چپ می رود به دامن بدون دانستن آن ... در آن زمان، رمان نویس، که قرار بود بیرون باشد، وارد اتاق می شود. اون مطمئن بود که...