شب سفر مدرسه دختر مدونا در کلاس که به اتاق برای یک پسر سرد آمد و در اطراف آمد و به futon من برای پنهان شدن از معلم! تماس فوق العاده نزدیک با مدونا اشتيقه در futon! در تاریکی، لب های من و لب مدونا ... -البته، من یه نشات کامل دارم ! به طور طبیعی، مدونا متوجه نشات من و شروع به هیجان زده! - وقتی که من در مورد آن فکر کردم ، من برداشت من جی پو و آن را در خود من قرار داده! "حرکت آن را به آرامی" ... گسترش خدا! من خاکستری خود را دوست ندارم