تصمیم گرفتم برای امتحان در خانه برادرم و همسرش بمانم. با این حال ، من در مورد برادر زن مورد علاقه من نگران بود و می تواند دست من در مطالعات من دریافت کنید. من لباس های شسته شده برادر شوهرم را ماهیگیری کردم و مخفیانه لباس زیرم را در دستم گرفتم، اما برادر شوهرم مرا دید. برادر شوهرم به من گفت که من آن را نمی بینم، اما من هیجان زده بود، و من می ترسید که من باکره بود، و من از همسرم خواستم برای انجام کاری ...