یک کمدین که مهارت های کمیک خود را با صدای بلند در صبح تمرین می کند، یک کیک بوکسر که بدون نگرانی از ساکنان طبقه پایین به یک کیسه شن برخورد می کند، و من، یک دانشجوی کالج با آینده ای نامشخص، که در یک آپارتمان بی ثبات با چنین محیط بدی زندگی می کند. یک روز، کیو به اتاق بعدی نقل مکان کرد. یک زن زیبا با فضای تا حدودی جادوگری. -اون از من دعوت کرد که اين رو به چيزي برسونم ... -من نمی توانم در برابر زمزمه های شیرین که باعث می شود از بین بروم مقاومت کنم، و من در سکس لانه با یک زن متاهل غرق شدم همانطور که می گویم.