مناتسو، یک دانش آموز دختر، از خانه همکلاسی اش، ماسائو، که یک منسوخ است، دیدن می کند. این یک کار بود که توسط معلم خانه خواسته شد برای ارائه چاپ. مناتسو، یک شاگرد افتخار، آن را می پذیرد و به خانه ماسائو می رسد. اما وقتی که من اینترکام را فشار دادم، هیچ کس جواب نداد. وقتی که او در حال ترک است، درخت بزرگی به نام پدر ماسائو ظاهر می شود و پسرش را یک "بچه پستان بد" می نامد. ماناتسو که از این کلمات خشمگین شده است، مهار را نادیده می گرفته و وارد اتاق ماساو می شود. سپس، به محض این که ماسائو چهره ماناتسو را دید، او آن را به اجباری زمین گذاشته ...