چن، رئیس یک شرکت کوچک که به مشکلات مالی افتاده است، از کانو، کارمند بانک مسئول بانک اصلی، برای وام اضافی خواهش می کند، اما به طور مسطح رد می شود. ورشکستگی تایید شد... چن که همه چیز را از دست داد، تصمیم گرفت با کمک همسر کانو، ملکه آشنای اس ام مینوری که هانا را خوب می شناسد، انتقام جهنم را بگیرد.