رئیس او، خانم تاکاسه، یک زن ناخوشایند است. او همیشه به من نگاه می کند، و امروز زمان معمول است. من ازش مریض شدم وقتی که من در منطقه سیگار کشیدن شل کردن در حالی که خسته شدن، من گوش سگ از یک مرد من نمی دانستم که من می توانم حریف من کاملا تسلیم کردم. من شک داشتم و گوش سگ رو به آقاي تاکاسه دادم و بعد... -سر انگشتت رو ليک نمي کني؟ و حتی نوک سینه ها و خروس ها! با این حال، شادی کوتاه مدت است، و آقای تاکاسه به تدریج از کنترل خارج می شود! - تبدیل به یک سگ که متوقف نمی شود حتی اگر او ضربات جریان ...!