مسافر خانه در سفر کاری اشتباه بود، و من در یک اتاق با یک کارمند زن تنها بودم! من فکر می کنم این بد است، اما من نمی توانم امروز به آن کمک کنم. اما من یک همسر دارم، بنابراین من هرگز کارهای شیطانی انجام نمی دهم! من به قلبم قسم دادم: «می دانم که همسر دارم، اما دیگر نمی توانم این احساس را سرکوب کنم.» و دلیل من در آستانه فروپاشی است! هنوز تا صبح وقت هست در مقابل شما دعوت از یک زن ناز است. -اون تابعی که برای من بی حس بود و یه بار فاصله رو بسته بود