سیتو، یک رورین، عاشق زن متاهل "خلاصه" بود که در کنار هم زندگی می کرد. - او به سیتو اهمیت می دهد و شام را فراهم می کند، از امتحان حمایت می کند، و به عنوان یک جایزه، او یک زن زیبا در جهان است و سبک برجسته ای دارد. هیچ دلیلی وجود نداشت که او عاشق بنفشه ها نمی شود. با این حال، اشتياق شوهرش نیز وجود داشت که با بنفشه در یک خانواده شاد زندگی می کرد، اما درگیری هایی نیز وجود داشت که او نباید آن را دوست داشته باشد. یک روز، در نیمه روز، فریاد از خانه خلاصه شنیده شد، و سیتو با عجله به کمک.