مادر و پسر که رابطه ای با هم داشتند، منتظر سفر تجاری پدرشان بودند. من بالاخره می توانم با ما دو نفر تنها باشم. من واقعا نباید این کار را انجام دهم. با این حال ، هیچ راهی وجود دارد من می توانم اجازه رفتن از شریک جنسی من است که بسیار سازگار است. غلبه بر روز از درد دردناک فیزیکی، این دو در نهایت رسیدن به اتحادیه خود را مدتها در انتظار ... - تمایل قتلگاهی که به حد رسیده است عقل را از بین می رود، به دنبال اوج لذت چند بار، و تقاطع تا زمانی که قدرت فیزیکی خسته شده است. سه روز دیوانه زندگی من از حالا شروع می شود.