ITSR-115: -عمه ای که متقاعد شده - "یک دقیقه صبر کنید، توقف!" - وقتی که من به سالن زیبایی شوهر آشنای من رفت، من در طول ماساژ روغن متقاعد شد، من ماهی مرکب بود، و من فقط قبول رابطه جنسی. 4
- An aunt who is persuaded. - "Wait a minute, stop!" - When I went to the beauty salon of my acquaintance's husband, I was persuaded during an oil massage, I was squid, and I just accepted sex. 4
ماساژ نفت، که آستانه بالایی برای عمه، همچنین با یک آشنا به جشن افتتاح جدید فروشگاه می آید. - در حالی که گفت : "آن را خوب وجود دارد..."، من می توانم درمان دقیق است که من می توانم برای یک ماساژ به یک محل کیوادوی رد نمی کند ....