چائویانگ که سرگرمی اش آموزش عضلات است، می فهمد که دوست پسرش، کنتارو، به اندازه کافی ورزش نمی کند و چیزهای مختلفی به او می آموزد. اندازه اتش که او به طور تصادفی لمس او را به یاد میل جنسی است که نمی تواند با آموزش به تنهایی منتشر شد. و چائویانگ که میل خود را از دست داد، با او بازی کرد و او را تحصیل کرد. با این حال، بدن او چند بار به دلیل تظاهر نا برابر خود را که یک یا دو بار به پایان رسید به اوج خود رسید، و او همچنان به بالا بردن صدای خود را در عذاب. - در یک مقابله نا برابر با او که به نظر می رسد ابدی، چائویانگ در نهایت می دهد تا ...