[بزرگ پای چان است که در مورد پیوستن به شرکت در همان زمان نگران ... -امشب، من شجاع شدم و درست شدم ! من افسرده ام چون در کار اشتباه جدی کردم. سپس، او مرا دعوت به "بیایید برای یک نوشیدنی!" - و به من احمق که افزایش یافته و از دست رفته آخرین قطار، "آیا شما می خواهید در خانه بمانند؟" و خدا توسعه ترکیب! - نشات کامل در شکاف او دوکان و نوک نوک دست که لباس اتاق شد! من می توانم آن را تحمل نمی کند و کشیده از دست من ... او پوزخند زد که او از سینه های بزرگ خود را پشت سر هم.