روز دیگر ، من خانه او را برای اولین بار بازدید... وقتی که من در آپارتمان پر زیبایی شگفت زده شد، زنی که به من استقبال وجود دارد، مادرش، به نظر می رسید یک مدیر کاریزماتیک که گفت که او انجام طیف گسترده ای از کسب و کار مربوط به واردات از جنبه های مختلف است. من تصمیم گرفتم به ماندن بگیرید یک شبه با مهربانی مادرش که شب، اما پس از او به خواب رفت، من با مادرش صحبت کردن در حالی که داشتن یک نوشیدنی ... من می ترسیدم که در مورد اتفاقی که بعد از آن افتاد صحبت کنم.