من به تنهایی به عنوان یک لیمان مجرد کسل کننده زندگی می کنم. زنی به نام سمیر که به اصطلاح "مادر مجرد" است و در همان آپارتمان زندگی می کند و شخصیتی بسیار زیبا و شاد دارد، هر بار که از کنارش می گذشتم با لبخند شاد مرا تشویق می کرد و به او سلام می کردم. یک روز، من کمک کرد انجمن زنان خلاصه حمل در، و من می ترسیدم برای رفتن به خانه اش و جشن در چای و شیرینی، اما وجود دارد من آن را انتظار نداشتم ...!