یومیکو، مادری که پسرش را تنها با دست های یک زن بزرگ کرده است. - پسری که بدن را لمس کرد تا هر چند وقت یک بار به او پیام بدهد و به چنین مادری فکر کند، نوک سینه بی رحم یومیکو را با یک حادثه غیر منتظره تحریک می کند. - یومیکو همیشه در خانه بی رحم بود، اما او به طور غیر منتظره ای ترسیده بود و بیش از حد به رویدادهای پیش بینی نشده واکنش نشان داد. پسری که چنین مادری را دیده تحریک بیشتری می افزاید تا او احساس بهتری داشته باشد. و آن شب، یومیکو بدن خود را که قبل از اینکه به دلیل خورشید مرد بداند حساس شده است، آرامش می دهد و روز بعد بدون سینه بند به کار در شرکت می رود.