امروزه، من جرات می کنم یک ترموتر را در دهانم قرار دهم و اندازه گیری کنم، آن را در تمام بدنم پاک کنم، از سر راهم بروم تا با بطری داور یک زن در مقابلم بشوم، و بعد از آن پاک کنم، و فقط می توانم فکر کنم که "من شما را دعوت می کنم مهم نیست که چگونه در مورد آن فکر می کنید!" - من به حد صبر رسیدم و خام وارد کردم! این احساس بسیار خوبی است که من شات واژن از پیستون سخت! به نظر می رسد مادر شوهرم با دهانش مقاومت می کند و می گوید: «نه، صبر کن!» اما فقط به نظر می رسد که او توسط من بهم زده می شود و آن را احساس می کند.