فرزند ناتنی پدرم، لارا، که دوباره ازدواج کرده است، معمولاً یک کودک آرام و بسیار خوب است. یک روز، لارا سرما میخورد در حالی که والدینش دور هستند. فکر کردم بهش دارو سرد دادم، اما... - من به طور تصادفی او را به نوشیدن ≪ فوق العاده نشاض فوق العاده≫ که من مخفیانه با استفاده از! -بعدش، ظاهرش عجيبه ... "بدنم گرمه ..." به هیچ وجه، قرص نشات کار می کنند! - با عرق فوق العاده داکو، جی من را خفه کنید ● پو و خودم لگن من را تکان دهید! !! فراری لارا متوقف نمیشه