پر انرژی و ناز دختر دانش آموز "لارا". وقتی که من باز کردن درب اتاق به طور معمول به بازی با برادر من ... -برادري هست که وسط هيبري هست ! لالا از ظاهر شدن برادر ناآشنایش شگفت زده شده است. "اونی چان، حالا چی کار می کردی؟" - لارا کنجکاو است که در مورد خود زفتگی برادرش کنجکاو است! من با جی پو از مردی که برای اولین بار می بینم هیجان زده هستم. "هي، اوني چان... بقيه ي خود زبده ات رو بهم نشون بده؟ -پس تصميم گرفتم به برادر منحرفم، خواهر پاک و بيگناهم اجازه بدم که به من کمک کنه که خود را بهم برسونه!