یک روز، تاناکا، مرد میانسالی که از توکیو به حومه شهر نقل مکان کرد، سرگرمی زیرچشمی نگاه کردن به زندگی امی را داشت که در آن سوی خیابان زندگی می کرد. تاناکا در نهایت شهوت غیر قابل کنترل کردم و دست خود را بر روی بدن امی ... امی که اوج را با کاکایش آموخته است، تاناکا را صدا می کند و با جدیت او را برای برآورده کردن میل جنسی خود می کند و به عمق لذت معتاد می شود.