مومو، یک زن متاهل که تقریباً یک سال است ازدواج کرده است. شوهرم که همه چیز در مورد کار بود، مشغول بود و زندگی شبانه نداشت. با این حال ، آن را قایقرانی صاف بود. اما ناگهان تصمیم به انتقال شوهرش گرفته شد و مومو وقتی دلیل انتقال از رئیس شوهرش را شنید ناراحت شد. - رئیس با استفاده از موقعیت خود را به اضلاع ران او را به trembling حمله، آنها را تورم، و پیچ چوب گوشت خود را با رگ های خونی شناور. مومو که همچنان از اینکه هرگز با شوهرش احساس نکرده بود لذت می برد، به تدریج توانایی مقاومت خود را تضعیف کرد و شروع به لذت بردن و گوشتی که خودش می چسبد کرد.