وقتی به او نگاه می کنم، متوجه می شود که پاهایش در حال حرکت است، دست هایش در حال رسیدن به زمانی است که متوجه آن می شود، و وقتی متوجه آن می شود، خودش را وارد می کند. احساس برتری که صدا را سرکوب می کند و شما را به ستوده می آورد. من همیشه افکار خود را برای این لحظه جمع می کنم. - به واژن با احساس واقعا آفتابی. من اشک ها را در حالی که پاهایم تکان می خورد، عقب نگه می دارم. نمیدونم، امروز فوق العاده شدید بود قسط چهارم!