شهر مهربان اغلب به خانه می آمد تا با کمک یک پیرمرد که در شهر دولا شده بود، وضعیت را بررسی کند. در همین حال، هنگامی که یک پیرمرد ناگهان حمله به شهر، او مقاومت و ضرب و شتم و مهار است. او دوستان خود را به صحبت کردن با او تماس می گیرد، اما او وحشت زده است زمانی که او متوجه است که آنچه او انجام داده است یک جرم است. و به آن همه وجود ندارد ...