کارمند کسل کننده عادی که نمی کند تا فقط به خاطر او با رئیس خود عصبانی... یک شب، من به طور تصادفی ضعف زیباترین بانوی اداری در شرکت را درک کردم. - "اگر شما به من گوش برای یک روز، من خفه شو ..." من تصمیم به امضای قرارداد معشوقه با بهترین زن از کلاس بت که گل تاکامین بود ... یک موی سر ثروتمند وحشت زده که می خزد و مانند یک مثل یک مثل مثل یک راب میخکد. - عشق است که توسط بدن و ذهن تحت سلطه تبدیل به یک زن با قانون اساسی خدمات. - "من هنوز هم بدن خود را برای یک روز امروز لذت ببرید" روز فراموش نشدنی برای مردی که به معشوقه خود را که به لذت افتاده است اختصاص داده شده است. سوزاندن گل آلود پوشیده از عرق، بزاق و آب عشق، برده گوشت ● قرارداد معشوقه!