همسران که همسران همراه در شهر روستایی که در آن آنها منتقل شدند نا امید شدند! در حالی که همسرم ، که رفت و به کار پاره وقت از صبح ، دور بود... مادر مجرد! دوستان مادر! زن همسايه ام! - ماهرانه دعوت کلمات و غذا خوردن به طور مداوم از صبح تا شب! ناگهان، لب های او را دور گرفته شد و او اشتباه گرفته شد، اما چرند او توسط یک بوسه غنی برای اولین بار در مدت زمان طولانی خیس شد! - هر چه بیشتر متوجه آن می شدید، دلیل خود را بیشتر از دست می دهید، بیشتر می سوزید و به لذت بی اخلاقی می افتد!