ده سال پیش، مادرم دوباره ازدواج کرد و پدر زنم به خانه ما آمد. من از او به خاطر سرکش بودن، حریص بودن و حریص بودن متنفر بودم. آن تابستان که من در آن زمان جزئی بود و بدن من به مجبور فشرده شد و برگزار شد با خشونت ... بعدش بدترين رابطه شروع شد به منظور جلوگیری از رابطه جنسی، شما هیچ چاره ای جز انزال ...! من که بیشتر و بیشتر ناخواسته را بهبود می بخشد ... حتی زمانی که من یک دوست پسر و عضو جامعه شد، من همچنان به lick کثیف از پسر من متنفر و او را به مرکب ... آره، من در آينده ازدواج مي کنم...