"من فکر می کردم مردان زیبا بودند" نانا یاگی × هجی! -اولين چالش با يک شیطان کوچک ! نانا یاگی مرد م را به آرامی رهبری می کند. من به یک فروشگاه راحتی رفتم، در زمان پیاده روی در خیابان در شب، خیره شد، و نادناد بود ... - فساد از بی صبری در حالی که پوزخند و بازی با دیک مانند یک بازی. - بهترین تجربه که شما می توانید همچنان به سرزنش در حالی که به نانا چان برای یک روز و نیم گیر کرده است. - واکنش زیبا در طول اتفاق می افتد با مردی که از لاستیک نمی آمد و در لاستیک منفجر شده است باید ببینید.