نارومی به طور تصادفی شاهد بلوغ پسرش بود. نارومی که نمی تواند جی پو پسر بزرگش را از سرش بیرون کند، خودش شروع به خودخواهی در اتاق خواب می کند. پسری که با سر و صدا در اتاق خواب مادرش احساس ناراحتی می کند و به آرامی به اتاق نگاه می کند. - پسر همچنین شاهد بلوغ مادرش بود. - مادری که پسرش را پذیرفت، که می گفت، "من دیگر نمی توانم تحمل کنم"، به عنوان "اگر فقط یک بار." با این حال، پسرش که نمی توانست فقط یک بار جا شود، برای مقعد التماس کرد و گفت: "اینجا خوب است."