انا در اوج شادی در ازدواج خود را به نامزد مورد علاقه خود است. من هرگز فکر نمی کردم که برادر نامزد من مردی که رپ بود× من مدتها پیش که من هرگز فراموش کرده ام! انا که از ضعف خود درک شده بود و همچنان مورد تجاوز قرار گرفته بود، از شهر ناپدید شد که گویی در حال فرار است، اما در بدترین تجدید دیدار از هسته بدنش میلرشد. "بیایید شما را از منی است که در استخر برای چند سال انباشته دور" "چهره نفرت انگیز خود را می سازد من بیشتر نقاهت" بیشتر من ناامید و در غم و اندوه، بیشتر این تقدیر همچنان به بازی با بدن من با شهوت در معرض.