من یک باکره و یک دانشجوی عادی کالج بودم، و تصمیم گرفتم که به تنهایی زندگی کنم و با یکی از دوستانم نقل مکان کردم. هیجان زده در مورد زندگی جدید خود را، او توسط نائو آقای / خانم، یک زن متاهل که در خانه همسایه زندگی می کند نزدیک شده است. من به او سلام ساده ای دادم، اما چشمانم به برزخ سینه نائو آقای/خانم که می توانست از طریق لباس نازک سالن دیده شود، و من چیزی در مورد آن زمان به یاد ندارم. چند روز پیش، من در فکر کردن در مورد نائو آقای / خانم، و زمانی که من بیرون رفتم، من نائو آقای / خانم لباس پوشیدن و مانند یک زیبایی مواجه شدند.