رین خود به خود ماساکی را بزرگ کرد، به دانشگاه رفت و به بزرگسالی رسید. احساس کردم که به پایان فرزند پر کردن خود رسیده ام. در آن زمان، من یک مرد را از طریق کار ملاقات کردم. این مردی به نام اوکاوا بود که در توچیگی زندگی می کرد. اگرچه در سال ها تفاوت وجود داشت، اوکاوا صادقانه و ملایم بود