گرفتار در دام دشمن، کارونا شیندرا و میستک بلو به حالتی مجبور شدند که نمی توانستند حرکت کنند. نامرا، مدیر اجرایی زن هادسیون که در آنجا ظاهر شد، جسد رونا را که از انرژی محروم و به تدریج تغییر شکل داده بود، لوس و چسبید و با آن بازی کرد و آنجا را ترک کرد. ریونا توسط دوستانش نجات داده می شود، اما او دوباره با نامرا مواجه می شود و با او می جنگد. ریونا یک حمله را آزاد می کند و ماسک چشم نامرا را منفجر می کند، اما وقتی صورتش را می بیند یخ می زند. صورت زیر ماسک چشم یوری بود، معلم جادویی که ریونا زمانی دوستش داشت. یوری که مدیر اجرایی هادیسون شد، با بدن ریونا بازی می کند که نمی تواند مقاومت کند و در حالی که در مورد دلیل آن صحبت می کند، چندین بار او را مرکب می سازد. اما جهنم ریونا تازه شروع شده بود. [پایان بد]