سه سال پس از ازدواج، پدر و مادر شوهرم به خارج از کشور منتقل شدند، و من مجبور شدم از برادر شوهرم، یوجی، که در ژاپن باقی مانده بود، مراقبت کنم. به درخواست شوهرم که برای یوجی که از مدرسه آمادگی صرف نظر کرده و در تولید فیلم کار می کرد، دچار مشکل شده بود، مخفیانه مجموعه ای از تجهیزات تیراندازی را دفع کردم. یوجی و دوستانش که قصد داشتند برای آخر هفته آینده فیلم بسازند، با خشم به من حمله کردند. مهم نیست که چند بار عذرخواهی کردم، من هرگز نذرت نخواهم کرد، و من به مجبور لباس هایم را از دست دادم و با دوربین ضبط شدم.