"من نمی توانم حرکت کنم... معلم، لطفاً اين کار را متوقف کن." روز اول، تو کلاس بعد از مدرسه... بهم تجاوز شده در روز دوم، من به مجبور در خوابگاه بود. در روز سوم، گلوی عمیق مجبور در انبار. در روز چهارم، من در طول کلاس و در پله ها به نام. در روز پنجم، در اتاق قفل خرد شود. روز ششم، من در کتابخانه بودم. در روز 7 ، فشار بودن توسط یک مرد بزرگ خرد تبدیل به لذت ، و من می دانستم که لذت بودن مورد تجاوز قرار گرفته...