عاکن، یک زن متاهل در سال دوم ازدواجش، با رئیس سابقش واتانابه دوباره متحد شد. عاکن از تغییر ظاهر واتانابه که زمانی که بانوی دفتر بود از او مراقبت شد، حیرت زده شده است. او برای واتانابه که وظیفه اش را از دست داده و اعتمادش را به همه چیز از دست داده است، احساس همدردی و تره بار می کند. با این حال، واتانابه به زن متاهل عاکن حمله کرد که انگار از چنین شکافی در عاکنه بهره برداری کند. جنس یک زن متاهل را به تصویر می آورد که به عنوان یک زن از خواب بیدار می شود تا یک مرد میانسال که در حال خیره شدن است.