رئیس زن جوان یک شرکت لوازم آرایشی، میتسمی، سخت کوش و تیز بود، و در این صنعت به عنوان یک زیبایی بلند مشهور بود. با این حال، چهره پشت آن با کارمند مانند یک برده رفتار می کرد و یک طرف شیطان مانند داشت که ذهن را با آزار و اذیت شدید قدرت کنترل می کرد. یک روز، یک کارمند مرد جان خود را می گیرد. برادر بزرگتر که برای همان شرکتی که برادر واقعی اش را از دست داده کار می کند، عهد انتقام می کند. -من قطعا اون زن متکبر رو مجبور ميکنم که از اون داگ نشسته عذرخواهي کنه