هاین، یک دانشجوی دختر کالج که مادرش را دوست دارد که او را بیش از هر کس دیگری بزرگ کرده است. - چنین مادری ناگهان گفت که او می خواست به ازدواج مجدد ... مردی که مادرم به خانه آورد بسیار مهربان بود. هان که کناره گیری کرده بود و در مورد ایده ازدواج مجدد مثبت نبود، وقتی بیان شاد مادرش را دید نظرش عوض شد. با این حال، مرد، یاسوشی تامورا، یک استاد راد نادر و یک مرد بد بود. مردی که مادرش را با سکس و کلمات شیرین شست و شست و شد می کند و با یک فردزیاک لکه دار می شود. و وقتي تمرين مادرش تمام شد، اون به "هين" اشاره کرد!