ناگهان، میل جنسی شوهر خواهرم خیلی قوی بود! - شوهر خواهرم که به باشگاه ورزشی تعلق دارد از من خواست که این کار را فقط یک بار انجام دهم، اما روز به روز خام از من خواسته شد! - علاوه بر این ، دادگاه چند بار با پیستون سخت معادل فعالیت های باشگاه! در اتاق نشیمن بدون گفتن مادرم ، در کلاس درس در مدرسه ، و در بیمارستان من که در آن من سقوط کرد چرا که من بیش از حد نیزه بود...! - در آستانه حد است، اما نوسان لگن خشن خواهر من متوقف نمی شود! "ای کاش ما برادر نبودیم... (ترو)".