شینجی که مادرش را قبل از اینکه به یاد بیاورد از دست داده و توسط یک مرد مجرد بزرگ شده است، جذب مادری مادر دوستش میکی می شود و عاشق او می شود. با این حال ، او می تواند از احساسات خود را به خودی خود رها نمی کند ، و در نهایت با او مشورت. - میکی که در آشنایی بی تجربه است، یک به یک سکس را به او می آموزد. - در لذتی که برای اولین بار احساس می کند، شینجی حرف هایش را فراموش می کند و همچنان لگن هایش را دیوانه می کند. - او به شدت بدن او را می بیند، اما بدن میکی نمی تواند در برابر موج اوج که با عجله در برابر.