هیچ ناراحتی وجود ندارد، اما "ایوری" زندگی روزمره خسته کننده ای را سپری می کند. من شوهر ندارم و هر روز بدنم رو راحت مي کنم سرپرستی که مخفیانه به احمق ها نگاه میکنه یک روز، او نقشه خود را انجام می دهد. - نزدیک شدن به "ایوری" با یک نتکوکو، او سقوط می کند. اون هم به بدن خشکش آتش ميده دو نفر از آنها به باتلاق بی انتها از لذت با خواست های خود معتاد هستند. * محتویات ضبط بسته به روش توزیع ممکن است متفاوت باشد.