من وقتی به دنیا آمدم پدر نداشتم و توسط یک زن مجرد بزرگ شدم. - او با عشق سخاوتمندانه دوش گرفته شد، و در برخی از نقطه او از مادرش به عنوان جنس مخالف آگاه شد. یک روز، وقتی به جای مادرم که کار می کرد لباس می شستم، لباس زیر پیدا کردم که مجلل به نظر می رسید. اخیراً از این واقعیت آگاه بودم که دیر به خانه بر می گشتم و با احساس حسادت غیر قابل کنترل مورد حمله قرار گرفتم و از خط میان مادرم و والدین و فرزندانم که از احساساتم نسبت به مادرم که به شدت سرکوب کرده بودم متنفر بودند، عبور کردم. * محتویات ضبط بسته به روش توزیع ممکن است متفاوت باشد.