در انتظار او را به بازگشت به هتل پس از حزب اول همکلاسی که در گذشته به حال له در او بود. او به من گفت که می خواهد برای مدتی با من صحبت کند، و من به هوتل رفتم. - "الکل نمی نوشند و شما را احساس عجیب و غریب" "ما در حال حاضر بازنشسته، شما مانند آن احساس نمی" با این حال، مردی که شهوت انگیز بود وقتی که کودک او را دوست داشت یک زن رسیده شد گفت: "به من نشان دهید که من می خواستم در آن زمان را ببینید!" - به اذعان به منطقه ای که در آن قرار دارد، مکیده شده، و آن را ترک بیچو بیچو کنید. - او معلم خود را که با او مهربان بود وقتی که او یک دانش آموز برای اولین بار در مدت زمان طولانی ملاقات کرد، و او تصمیم گرفت برای رفتن به هتل خود را به دلیل او می خواست به بازگشت کتاب او در آن زمان قرض گرفته شده است. "حالا که من یک بزرگسال محترم هستم، من بهترین کار خود را به عنوان یک مادر و همسر انجام می دهم" "در واقع، من رابطه شوهرم را پیدا کردم ..." انگیزه های نهان معلم با ظاهر یک دانش آموز آرام و بی گناه که برای مدت طولانی مشکل شده است احیا می شود ...، "معلم، من زمان زیادی ندارم، می توانید اجازه دهید یک بار این کار را انجام دهم!" - وقتی که من آن را به نزاع و خزیدن دانش آموز در چهار دست و پا، "من تصور خود را در حالی که برگزاری گچ در lectern" "نه، من هرگز مانند آن لیسیده شده است" و دانش آموز شرمنده ... دو قسمت ضبط شده است.