یک مرد روانی به خانه بر می گردد. وقتی که من در حالی که چیزی را باز کردم، یک دختر وحشت زده را در بازداشت خانگی پیدا کردم. اون مرد دخترش رو به عنوان برده جنسي نگه مي داشت - او بی امان دخترش را که با تمام وجود، انگشت و ایرما مقاومت می کند، سرزنش می کند و وقتی دخترش شکایت می کند که می خواهد به توالت برود، لباسی به پا می کند و او را بی قاره می سازد. و مردی با تمایل تحریف پیچ خورده جی خام ● پو را به پشت واژن دخترش بدون دریغ و تکرار بذر آمیزش جنسی به عنوان یک ماده البته.