مدیر آمد تا او را ملاقات زمانی که او از کار به دلیل میگرن غایب بود. مدیر فروشگاه فهمید که او به ناگانو می رود، اما او در واقع یک مرد میانسال بود که زنان بالغ را دوست داشت. "همسر شما عطر پوشیده است، نه؟" "من بیمار هستم و سه روز است که حمام نگرفتم ..." مدیر فروشگاه شهوت انگیز ناگهان او را از پشت در آغوش گرفت، گردن و سینه هایش را چرخانید، و گفت: "اجازه دهید آن را در این رسیده بد مزه قرار دهم" "مدیر، آن را در قرار ندهید!" زني که داشت جيغ مي زد وقتي که گوشت سختي از پشت بهش ضربه زده بود این همسر که به فکر طلاق از شوهرش بود، تصمیم گرفت با برادر شوهرش تماس بگیرد و با او مشورت کند، اما برادر شوهرش که تمایل شدیدی داشت که پیش از این طلاق گرفته بود، شنید که او بی جنسیت است. برادر کوچکتر شوهرش که توده ای از شهوت جنسی بود، نتوانست آن را تحمل کند و خواهرش را پایین راند. "چه کار می کنید، یک دقیقه صبر کنید، این دیوانه است،" اما زمانی که من دیدم نعش، من نمی توانستم کمک کند اما فکر می کنم، "اوه خدای من! من خيلي هديه مي کنم زن برادرم که بدنش رو بهم ميزنه و در حالي که شوبن رو درز ميده دو قسمت ضبط شده است.