هاروکا وارد دوره مهمی می شود که دانشجویان مسئول در مورد مسیرهای شغلی خود تصمیم می گیرند و او زندگی پر مشغله خود را سپری می کند. در همین حال، یک دانش آموز است که نگران وجود دارد. در جریان صنف، ماکیتا خالی بود، صنف های او به شدت کاهش یافت، و مکتبی که او می خواست درخواست دهد به عنوان ای مورد قضاوت قرار گرفت. وقتی هاروکا در مورد وضعیت تماس می گیرد و می پرسد، ماکیتا می گوید: «این تقصیر معلم است.» ...... و یک شب، هاروکا که بعد از اضافه کاری در حال رفتن به خانه بود، ناگهان توسط ماکیتا که منتظر او بود مورد حمله قرار گرفت.