"سنپاي، من مست هستم..." من با فرستادن يک جوان مست به خانه اش، قطار آخر را از دست دادم. کلمات یک جوان که شل و کبود است، و مشاعره خود را نشت بدون محافظت، قلب من را تکان می دهد که من یک عاشق. - و در نهایت، هر دو آنها را در آغوش گرفتن، حمام کردن، و رابطه جنسی چند بار. "شما ممکن است سالمندان خود را دوست دارم" ... - بیایید در مورد عاشق او را فراموش کرده ام تنها امروز، و زمانی که او آن را خاموش، او وقت خود را با داشتن رابطه جنسی با یک دختر جوان بیدمشک صرف.